روضه رفته سمت گودال

روضه رفته سمت گودال

[ حسین عینی فرد ]
روضه رفته سمت گودال
عبدالله هم رفته از حال

مثل قاسم غرق خون شد
دستش به پوست آویزون شد

(حیف از دستاش بریدنش
حیف از سینه‌اش دریدنش)۲

می‌دید جسم عموشو که
روی خاکا می‌کشنش

ای یادگار مجتبی...

ای آخرین یار عمو
می‌گیزی با خونت وضو

(دوختن تو رو آخ به عموت)۳
فواره زد خون گلوت

(پیش چشم خیس عمو
سینه‌ات رو می‌شکنه عدو)۲

(آه از گودال و ماجراش)۲
از خنجر زیر گلو

نظرات