یادم نمی‌رود پدرم را سوارها کشتند

یادم نمی‌رود پدرم را سوارها کشتند

[ حاج علی کرمی ]
یادم نمی‌رود پدرم را سوارها كشتند
درست‌ گوشه‌ی گودال بارها كشتند

نصفه روز تو گودال یه ذبحِ حنجر کس ندیده 
 تو دست و پا زدن‌هات زجری کشیدی گلو بریده

هنوز یادم نرفته ازت حیا نمی‌کرد
نشسته‌ بود رو سینه سرو جدا نمی‌کرد

سنان و شمر به هم با اشاره می‌گفتند:
مگر که نیزه نخورده؟ چرا نمی‌افتد؟

ز دور حرمله می‌گفت گودی حنجر
حسین نحر نگردد ز پا نمی‌افتد

پربازدید ترین مداحی زمزمه حاج علی کرمی عصر عاشورا - قتلگاه

نظرات