
ای روزگار پست! چهطوری سینهی آسمون شکست! ای روزگار پست! کی با چکمه به روی سینه نشست! چی آوردن سر تو؟ چرا دَرهم کردن پیکرتو؟ چی آوردن سر تو؟ یکی آروم کنه مادرتو خدای من، خدای من عریانه بچّهی باحیای من خدای من، خدای من سر بریدن بچّهمو رو پاهای من بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ