
شلوغ شده، ببین حسین تو از بلندی خوردی زمین، حسین تو مادرو صدا نزن توروخدا بس کن، دست و پا نزن مادرت رسیده و کسی حیا نمیکنه سرت جدا شده ولی شمر رها نمیکنه ---- ای احترام واجبِ زینب دم غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد ---- با نیزه و با سنگ و چوب تورو زدن آقا تا دم غروب رو پیکرت قدم زدن یه عده نامحرم به حرم زدن ---- من زینب صبور تو بودم، ولی حسین هنگام قتل صبر تو، صبرم تمام شد با نگاهش حرفها میزد، حسین پیش زینب دست و پا میزد، حسین