ای وای از قتلگاه، افتادی از روی ذوالجناح مُغسله بدم اِلجراح، ای وای از فریاد خمیگاه دست و پا میزدی، گفتی صَدَقَ محمدی میدونستم شمرِ قاتلم، زجرکُشم کردی، دیر اومدی تا دید لبخندتو (۲) شکست استخوون دندهتو تیر به پهلوت زدن، با نیزه شونه به موت زدن با سنگ به کنج ابروت زدن، با عصا روی گلوت زدن ((((((((سلام. این نوا روضه ست))))))))
😭😭😭😭😭محمدحسین حدادیان حرف نداره