حسین، جان آقا جان آقا جان آقا... دلشوره دارم دلشوره داری... میخوای بری و تنهام بذاری... وقت وداعت، اوج غمم شد یه مرد دیگه از خیمه کم شد میون اینهمه نامحرم من میمیرم تو داری میری آخه دخترای حرمو تو دست کی میسپاری میری من ازت گلهای ندارم هر جوری هست دووم میارم میکشم خنجر کهنه رو از دست قاتل در میارم یارالی یارالی یارالی یارالی... آه از مصیبت، آه از جدایی امشب تو خیمه فردا کجایی امشب تو سالم، فردا تو مجروح تنت مقطع، سر تو مذبوح سر میذاریم امشب رو سینهات من و رقیه و سکینهات عصر فردا ولی تو گودال به زیر پا میمونه سینهات امشبو تا سحر سر تو مهمون زینب صبوره ولی حیف فردا شب این موقع سر تو مهمون تنوره **** تو تشنه بودی و جلو لبهای تو میریخت آبو رو زمین اون نامرد تقلا میکردی پاشو از جا و یکی با کف پا...