به سمت گودال از، خیمه دویدم من

به سمت گودال از، خیمه دویدم من

[ حاج حسن جمالی ]
به سمت گودال از، خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من

سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردن، دیر رسیدم من

حسین، حسین، حسین، حسین... 

یه گوشه از گودال، مادرو دیدم من
که رفته بود از حال، دیر رسیدم من

 حسین، حسین، حسین، حسین... 

صدا زدی من رو، خودم شنیدم من
صدای رگ‌هات بود، دیر رسیدم من

عمامه‌تو بردن، دیر رسیدم من
انگشترو بردن، دیر رسیدم من
****
نوای قلب و دل مُضطرم حسینم وای
نمی‌شود به خدا باورم حسینم وای

به خون فتاده‌ای و شمر روی سینه‌ی توست
به خون نشسته دو چشم تَرم حسینم وای

امامِ مُفتَرَضُ الطّاعه‌ی منی آقا 
به جان بلای تو را می‌خرم، حسینم وای

تو گفته‌ای که برو، من عقب عقب رفتم
به هر قدم زده‌ام بر سرم، حسینم وای

نمی‌کنم به تو من پشت، پشت و رویت کرد
زنَد به صورت خود مادرم حسینم وای

نظرات