خدا چون شد، شاخهی یاسم در کجا افتاد، دست عباسم من و این همه لشگر خونخوار نه به جا علم و نه علمدار خدا خدا خدا، خدا امیدم رفت... از گل یاسم، نشنوم بویی پرچمش سویی، دست او سویی پسرِ یَلِ حَبلِ متین کو ؟ مَهِ من، گُل اُمِّ بنین کو؟ خدا خدا خدا، خدا امیدم رفت...