نجاتش بدین قتلگاه که جای دیدن نیست

نجاتش بدین قتلگاه که جای دیدن نیست

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
نجاتش بدین، قتلگاه که جای دیدن نیست
خب آبش بدین، اینکه رسم سر بریدن نیست

رو به قبله‌اش کنید
قبله‌گاهمه، قبله‌گاهمه، قبله‌گاهمه
سری که می‌بُرید
سرپناهمه، سرپناهمه، سرپناهمه

به شریک زندگی من، نیزه نزن
جا نمونده روی این بدن، نیزه نزن

مظلوم بودی و، از آب فرات محروم بودی
تنها بودی و، فکر خیمه زن ها بودی و
تشنه بودی و، زیر حجمهٔ دشنه بودی و

*تمامه لحظه‌های سر بریدن
سرش بر روی مادرش بود*

نظرات