هجوم جانب دارُالزّیارة می‌بردند

هجوم جانب دارُالزّیارة می‌بردند

[ علی کرمی ]
هجوم جانبِ دارُالزّیارة می‌بردند
ز نسلِ حضرتِ زهرا زُراره می‌بردند

بر آن دری که ملائک دخیل می‌بستند
شبانه لشکرِ شیطان شَراره می‌بردند

رئیس مذهب ما را طناب بر گردن
به زور، جانب دارُالاِماره می‌بردند

سرِ برهنه و پای برهنه در دلِ شب
پیاده او را چندین سواره می‌بردند

اصلاً این مرد مگر پایِ دویدن دارد؟
پیرمردی که خمیده‌ست، کشیدن دارد؟!

*****

گریه کردی و زیرِ لب گفتی
این تو این ریسمان، این سرِ من
می‌بَری خب ببَر چرا دیگر...
می‌بَری باز نام مادر من؟!

ایستادم به نوکِ پنجه‌ی پا امّا حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد

ای وایِ من، ای وایِ من مادر...

*****

چه شب‌هایی که اسم مادرم را بی‌ادب بردند
ولی من با صبوری بر همه درسِ ادب دادم

چو دستم بسته شد، یادِ امیرَالمؤمنین کردم
چو دیدم خانه‌ام می‌سوخت، یادِ مادر افتادم

(گر خانه سوخت، زنی پشتِ در نبود)

*****

شعله‌وره دَر غصه‌مَم اینه
افتاده دلم یادِ مدینه

دوباره قلبم سوخت
یادم اومد یه مادرِ سوخته
دوباره قلبم سوخت
یادم اومد غمِ درِ سوخته

دَر سوخته اما زنی نیفتاده تُو خونه
این‌جا هم‌دست نشدن، غلاف و تازیونه
این آتیش روضه‌خونِ یه مادر جوونه

(وای از آتیش، وای از مِسمار
جوری زد که، خورد به دیوار) ۲
(تُو چشمش بود، بغضِ بی‌حد
به قصد کُشت، قُنفُذ می‌زد) ۲

(آن غلاف هر جا فرود آمد، همان‌جا را شکست)

*****

چو تازیانه‌ی ابنِ ربیع را دیدم
به یاد مادر پهلوشکسته افتادم

*****

(حُرمَت داره این موی سفیدم) ۲
پشتِ سرِ مرکب نبَریدم

کشوندنَم خیلی، چقدر رُو خاکِ کوچه افتادم
کشوندنَم خیلی، سه ساله‌ای اومد یهو یادم

نه جونی داشت به تنِش، نه پا واسه دویدن
وقتی که راه نمی‌رفت، لباسِشو کشیدن

پشتِ ناقه، شد آزُرده
برگشت امّا، سیلی‌خورده
سیلی می‌خورد، تنها بودِش
از بس شکلِ زهرا بودِش

*****

(چشمام اگه می‌بینی کبوده
زیرِ سرِ بازارِ یهوده) ۲

اَمون از آزارِش، طناب به دست شدیم گرفتارش
اَمون از آزارِش، خراب بمونه شام و بازارش

(من نازپروَرده بودم، عذاب ندیده بودم
عمّه می‌گفت تا حالا، شراب ندیده بودم) ۲
سر رو توی بغلِ رباب ندیده بودم

بعد از تو زجر، آواره‌م کرد
از خواب با پا، بیدارم کرد

(لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند)

*****

اومد سرِت امّا دیگه دیره
اومد بابا، دختر داره می‌ره

(عمرم چه کوتاهه، بغضم واسه جاموندن از راهه
عمرم چه کوتاهه، کجام شبیه دخترِ شاهه؟!) ۲


(من فقط یه کَم موهام سوخته، همین
یه کَمَم کبوده رنگم، مگه نه؟!
لباسام یه ذرّه نامرتّبه
ولی من هنوز قشنگم، مگه نه؟!)

کاش می‌شد جای تو من، تُو صحرا مُرده بودم
حسرتِ داشتنِتو به گِل نبُرده بودم
پهلوهام تیر می‌کِشه، لگد نخورده بودم

چشمام دیگه، نمی‌بینه
اثرِ سیلی همینه

نظرات