میزد مرا مغیره و یک تَن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمیزند بیش از همه به حالت زینب دلم سوخت مادر کسی مقابل دختر نمیزند **** بد زدنت، جلو چشمای حسنت ناحلةَ الجسم شدی و چقدر میلرزه بدنت درد میکِشی، همش آه سرد میکِشی تو هر چی درد داریو از قنفذ نامرد میکِشی پناهو زدن توی کوچه زنِ پا به ماهو زدن **** ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم دیده از دیدار رخسارش منوّر داشتیم هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم