مادرو زدن گل یاس پیغمبرو زدن

مادرو زدن گل یاس پیغمبرو زدن

[ حاج محمدرضا طاهری ]
مادرو زدن 
گل یاس پیغمبرو زدن
زدن زهرا و حیدرو زدن
وای، وای، وای

بی‌هوا زدن
تو دستا هیزم بود با پا زدن
جلو چشمای بچّه‌ها زدن 
وای، وای، وای

زدن چهل تا مردم‌آزار
داره خون می‌باره مسمار
دیدن که سوره‌ی کوثر 
کتیبه شد روی دیوار

میگن که با زخم پهلو
اومد توی کوچه بانو
گمونم کارِ غلافه
که از کار افتاده بازو

واویلا جلو چشمای مولا
صد دفعه افتاد زهرا
ای دادِ بیداد

واویلا علی شده شرمنده
قُنفذ داره می‌خنده 
ای داد بیداد

غم روی غمه
توی قلبم آشوبِ عالمه
که هر روزم صدتا مُحرّمه
وای، وای، وای

مُردنم کمه
برا دردی که توی قلبمه
آخه زمین افتاد پیش چشم همه
وای، وای، وای

تو سینه دارم نهفته 
هزارتا حرفِ نگفته
الهی که مادرتون
جلو چشماتون نیفته

اما من دیدم 
دیدم که دستاشو بُرده بالا
من قد کشیدم اما
مادرم افتاد

دیدم که چادرشم شد پاره
شکسته شد گوشواره

نظرات