عالم بهم ریخت موی سر مولای دو عالم بهم ریخت از بس که زدن جسم منظّم به هم ریخت کمکم به هم ریخت نوکر به هم ریخت توی قتلهگاه وقتی که مادر به هم ریخت با دیدن اوضاعش خواهر به هم ریخت نوکر به هم ریخت پیکر به هم ریخت یهجوری کشید که کل حنجر به هم ریخت قبل ضربهی دوازدهم سر به هم ریخت حضرت به هم ریخت اعضای مطهّرش به سرعت به هم ریخت یجوری زدن که طرح صورت به هم ریخت تشنهی بی گناه حسین، حسین، حسین گوشهی قتلهگاه حسین، حسین،حسین فاطمه میگه آه حسین، حسین، حسین ***** بریز آب روان اسما به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته (باران ضرر دارد برای یاس سالم حالا چگونه یاس پرپر را بشویم) همه خواب و علی بیدار سرش پنهان بر دیوار بنالد با دلی خون بار ولی آهسته آهسته ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ببین نیلی شده رویش بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته (با استخوان در گلویم گریه میکنم دیدم که استخوان تنش را شکستهاند)