
بگذر زِ جرم بندهای که از دوستداران علیست یا رب گنهکارم ولی چشمم به غفران علیست حالا که افتادم زمین دستم بگیر ای دستگیر آلودهدامانم ولی دستم به دامان علیست مهمان بدش هم گردنِ آقای صاحبخانه هست چوبش مزن این بینوا عمریست مهمان علیست هرچند از من دلخوری شک نیست عفوم میکنی این دردمندِ بیدوا دنبال درمانِ علیست امشب پناهم میدهی در خانه راهم میدهی این روسیاهِ پُر گُنَه، فامیل سلمانِ علیست رزّاق تا که مرتضاست، تَمّار بودن نعمتیست وقتی بدانی سودِ تو از دَخلِ دکّانِ علیست حتی حسن حتی حسین از نانخورانِ حیدرند نان کریمان هم خودش از سفرهی نان علیست بیحُبِّ او حتی بهشت عین جهنّم میشود پس کَفّهی نار و جنان بر طبق میزانِ علیست هرچند سجده بیشتر حال تقرّب میدهد آن سجده دلچسب است که در زیر ایوان علیست از ناودانش در نجف توزیعِ رحمت میکند پس خوش به حال هر کسی در زیر بارانِ علیست گفتم علی ذهنِ مرا یاد علیاکبر گرفت از این جهت چشم تَرِ من باز گریانِ علیست از کثرت شمشیرِ تیز، آیینهاش شد ریز ریز از تکّهتکّه تکّهاش آیینهبندانِ علیست افتاد از مَرکب حسین، آمد به سویش سینهخیز یعنی که پیرِ خیمهها افتان و خیزانِ علیست با چشم گریان شاهِ دین، یاری گرفت از آستین تا دید وقت بازدم، خون روی دندانِ علیست دستی که آمد شانهی خورشید را دادش تکان هم شد مسیح کربلا، هم فاتحهخوان علیست فرمود یا برخیز یا گیسو پریشان میکنم! انگار بین کوچهها زهرا پریشانِ علیست