
(بگو ز بخششِ آلودهها خبر بزنند دوباره نوبتِ بیچارههاست در بزنند)۲ صدایِ وا شدنِ میکده میآید باد حواله شد مِیِ ما را به چشمِ تَر بزند دلِ شکسته برایِ فقیرها گنج است گذاشتیم که مردم به ما ضرر بزنند (یکی صدایِ مرا تا کریمها ببرد)۲ ثواب دارد اگر به مریض سر بزنند اگرچه یک شبه حاجاتِ ما روا شده است من آرزو به دلم مانده که تشر بزنند چه میشود که گداها همین شبِ اول دَمِ ضریحِ علی نالهیِ سر بزنند همیشه آروزیِ بچههایِ بد این است یکی دو بوسه رویِ صورتِ پدر بزنند فدایِ آن که فداییِ او سلیمانیست کسی که با مددش بر دلِ خطر بزند (علاجِ دردِ مریضِ حسین، کرب و بلاست)۲ حسین گفته به جانهایِ ما شرر بزنند هزار و نهصد و پنجاه ضربه را میشد مگر به پیکرِ بیجانِ یک نفر بزنند به سنگها حَرَجی نیست، پیرِمردان هم خمیدهاند عصاهایِ بیشتر بزنند قرار بود که دور از حرم شهید شود نه این که خواهرِ او را همانقدر بزنند