اگر سوی خدا دست به بالا ببرد

اگر سوی خدا دست به بالا ببرد

[ سعید خرازی ]
اگر سوی خدا دست به بالا ببرد
آب با خود همه‌ی اهل زمین را ببرد

پسر فاطمه در حال سخن‌گفتن بود
بین لشکر سخن از ماندن و یا رفتن بود

خطبه‌ی شاه به پایان نرسید و آخر
خنده و هلهله شد پاسخ بابا و پسر

حرمله گفت پدر را بزنم یا پسرش
یا دوباره بزنم تیر به مغز جگرش

به سفیدی گلوی پسرش تیر بزن
به هدف تیر به کیفیت شمشیر بزن

تیر را داغ زد و حنجره‌ی طفلم سوخت
سند غربت من را به روی قلبم دوخت

سینه‌ام گرم شد از خون گلوی پسرم
تا حرم کودک خود را به چه رویی ببرم؟!

پسرم سوخت، تمام جگرم سوخت خدا
مانده‌ام یکّه و تنها، کمکم کن زهرا

نظرات