با زبان لعل لب خشک مدارا نکند جگرِ سوخته را آب مداوا نکند به گلو زودتر از بوسهی من تیر رسید بیهوا آمد و نشناخت سرت گیرم از چشم حرم حلق تو را پوشاندم تیرِ بیرون زده از زیر عبا را چه کنم؟ گرچه از خیمه نه این حنجره پیداست نه تیر با دو دستی که پُر از خون شده حالا چه کنم؟ از بدن تجربهی تیر کشیدن دارم ولی این تیر سهشعبه است خدایا چه کنم؟