چشم ما وعنایت زینب

چشم ما وعنایت زینب

[ حاج جواد حیدری ]
چشم ما و عنایت زینب
فیض محض است رحمت زینب

مشرق عالم هست و به دم عشق
صبح نور است ساحت زینب

بس که آئینه‌ی صفات خداست
صبر آمد به صورت زینب

هر سحر جبرئیل می‌آید 
با شتابی زیارت زینب

از ازل حاکم است تا به ابد
تا برجاست دولت زینب

دفتر زهد اگر خلاصه شود
می‌شود یک عبادت زینب

هر زمان صحبت از شجاعت شد
گفته‌ایم از شهامت زینب

دختر شیر باطناً شیر است
به علی رفته قدرت زینب

جریان ساز مکتب سرخ است
رنگ عشق است نهضت زینب

علم پرسید کوه عرفان کیست؟
عشق فرمود: حضرت زینب

او چه دیده است غیرِ زیبایی
عقل مانده از بصیرت زینب

پرچم کفر را به زیر کشید
تا فلک رفت رآیت زینب

اُسکتوا گفت، لال شد دنیا
تو ببین چیست هیبت زینب

فتنه را ذبح کرد با کلمات
ماتم از طرز صحبت زینب

سلسله هم دخیل دامن اوست
فرق دارد اسارت زینب

دور ناقه فرشته‌ها جمعند
عرش آمد عیادت زینب

عرقِ شرمِ چوب محمل ریخت
شهر سرخ شد از خجالت زینب

سر بر نی سایه‌ای انداخت
آه از استراحت زینب

حرمله با رباب هم قدم است
آب شد کوه غیرت زینب
****
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب

نظرات