در دل شِنوَد صدای زینب

در دل شِنوَد صدای زینب

[ حاج جواد حیدری ]
در دل شِنوَد صدای زینب
دیوانه شود برای زینب 
 
محبوب خدا و اهل بیت است
هر کس که شده گدای زینب

دیدیم رضای پنج‌ تن را 
در آینه رضای زینب 

سلطان اجابت دو عالم 
شد ملتمس دعای زینب 

در نماز شب فراموشم مکن
چشمِ آقا بر دعای زینب است

او خودش ثاراللهی در پرده بود 
پس خدا خود خون‌بهای زینب است 

مبداء فیض است چشمان ترش 
گریه‌ها از گریه‌های زینب است 

ماه‌رویی مثل ماه علقمه
فخر دارد خاک پای زینب است 

عالمی تحت لِوای کربلا 
کربلا تحت لِوای زینب است

هر کسی را بهر کاری ساختند
کار ما گریه برای زینب است 

عباس و علی‌اکبر و قاسم
جانِ همگی فدای زینب 

سر می‌شکند میان روضه
هر کس که شد آشنای زینب 

چشمان فَلک ندیده باشد
جانسوز‌تر از عزای زینب

خون‌گریه کند بقیةالله
در روضه‌ی کربلای زینب 

اطفال تمام شیعیانم 
قربانی بچه‌های زینب

می‌گفت سری بریده با چشم
من را بزنید جای زینب 
****
اسیر عشقم و غیر از بلا نمی‌خواهم 
که در بلای تو جز ابتلا نمی‌خواهم

اگر اجازه دهی خود فدایی‌ات باشم
که زندگانی بعد از تو را نمی‌خواهم

گرفته است صدایت پس از علی‌اکبر 
منم شریک تو یعنی صدا نمی‌خواهم

تو بی‌پسر بشی و من فقط نگاه کنم 
غریب ماندی و من آشنا نمی‌خواهم

هرچه گشتم تمام دار و ندار من این دوتا پسرند
برای موسم پیری عصا نمی‌خواهم

منی که نذر تو کردم دو نوجوانم را 
به‌ جز سلامتی‌ات از خدا نمی‌خواهم

اگر بناست تو بر خاک بی‌کفن باشی 
برای پیکرشان بوریا نمی‌خواهم

من و تو مادرمان پیشمان کتک خورده
من این بلا به سر این دوتا نمی‌خواهم
****
رخصت بِده تا که سپرت شم
پَرپَر مثل جسم پسرت شم

همه کس مایی خواهرت بمیره برات تنهایی 
همه کس مایی سپاه می‌شن واسه تو دوتایی

رخصت بِده که برن منو اسیر نبینن 
رقیه‌‌ت رو روی خار بهونه‌گیر نبینن
جسم صد چاک تو رو کهنه اسیر نبینن

نبینن تو بی‌سر میشی 
غارت صد لشکر میشی

نبینن من تو اَنظارم 
دسته‌ دسته تو بازارم
****
مرغ او قفس دارد هنوز
این مسیر من نفس دارد هنوز 

با نگاهش حرف‌ها می‌زد حسین
پیش زینب دست و پا می‌زد حسین
****
قلب خواهر تپید، اشک نگاهش چکید 
خم به ابرو میار لشکر زینب رسید

ای حسین جان حسین...

همه جا کربلا همه جا نِینوا
تو حسینِ منی نور عین منی

یا حسین یا حسین...

ای شَه سر جدا، ای سر از تن جدا 
الوداع الوداع، الوداع الوداع

یا حسین یا حسین...

اباعبدالله اباعبدالله...

از ازل حق که خدایی می‌کرد 
زِینِ أب جلوه‌نمایی می‌کرد

هر کجایی سخن از رب بوده 
جلوه‌گر جلوه زینب بوده 

خالقش نام چنین عنوان داد
آنقدَر گفت حسین تا جان داد

نظرات