خدا از ما نگیرد منّت باب‌الحوائج را

خدا از ما نگیرد منّت باب‌الحوائج را

[ سید امیر حسینی ]
خدا از ما نگیرد منّت باب‌الحوائج را
غمِ او روضه‌ی او صحبت باب‌الحوائج را

سر هر روضه‌ای که گریه کردم سفره‌ای دیدم
خدا از ما نگیرد هیئت باب‌الحوائج را

سرِ راهش گرفتم کاسه‌ام را کاسه‌ام پُر کرد
گدا باید بداند عادت باب‌الحوائج را

کریمان چشم بر راه‌اند چیزِ کم نباید خواست
خدا پاینده دارد دولتِ باب‌الحوائج را

از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست
اگر این خانه دارد برکت باب‌الحوائج را

سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد
خدا را شکر دارم حضرت باب‌الحوائج را

برای قُرب لازم بود اگر ما سجده‌ای کردیم
نگیرید از سرِ ما عزّت باب‌الحوائج را

وصیت کرده‌ام آنروز بگذارند بر چشمم
کنارِ مُهرِ تربت ، تربت باب‌الحوائج را

تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم
نمی‌دانیم اما قیمت باب‌الحوائج را

خدا لعنت کند سَندیِ شاهِک را ، به در بگذاشت
نگاهِ دخترِ بی‌طاقت باب‌الحوائج را

سیه چال است جای یک نفر ، یعنی که حس می‌کرد
یقینا زیر پایش قامت باب‌الحوائج را

دعاکن زیر این زنجیرها شلاق‌ها غُل‌ها
نبیند دختر او حالت باب‌الحوائج را

نمی‌شد پاشود اما زِ حالش خوب پیدا بود
کسی زخمی نموده غیرت باب‌الحوائج را

به روی تخته‌ای اُفتاده گِردش چار حمال است
اما شکر نمی‌بیند رضایش غارت باب‌الحوائج را

نظرات