عباس جان سه‌ساله‌ی ما را پیاده کن

عباس جان سه‌ساله‌ی ما را پیاده کن

[ ابوالفضل بختیاری ]
عباس جان سه‌ساله‌ی ما را پیاده کن

با احتیاط تا که نیفتد ستاره‌ای 
می‌ترسم این‌که گیر کند گوشواره‌ای

این دختران عزیز خدایند و بس همین
این حوریان کنیز خدایند و بس همین

این دختر علیست که بارش شکستنی‌ست
ناموس اعظم است وقارش شکستنی‌ست

عباس بعد از این ماهِ حرم، آفتاب باش
خیلی مراقب این باحجاب باش

این دختران من که بیابان ندیده‌اند
در عمر خویش خار مغیلان ندیده‌اند

تو هستی و به روزِ حرم شب نمی‌رسد
چشم کسی به قامت زینب نمی‌رسد

سوار ناقه‌ی عریان شدن که کار زنان نیست
اگر که مرد نباشد اگر رکاب نباشد

می‌شه بهم بگی سپردی‌ام به کی؟
مَحرمامو دیدم روی نیزه یکی‌یکی

هنوز نخوردی آب که دارم اضطراب
دوباره می‌رسیم به هم تو مجلس شراب

زینبِ تو با خولی همسفرِ بازاره
به بوریا می‌سپارم تن تو رو برداره

حسین غریب مادر... 

خدا کند قدحی را که ریخت روی سرت
گلاب باشد عزیزدلم شراب نباشد

نظرات