تا به کِی دامن آتش‌زده خاموش کنم؟

تا به کِی دامن آتش‌زده خاموش کنم؟

[ حاج علی انسانی ]
تا به کِی دامن آتش‌زده خاموش کنم؟
دست‌هایم همه تاول زده آخر چه کنم؟
...
تا سحر از پی اطفال دویدم آن شب
دادِ روی سیه و موی سپیدم آن شب

آن‌که می‌سوخت به حال دل ما آتش بود
کاست از عمر من و سرکشی خود افزود
...
یک خیمه نیم‌سوخته شد جای صد یتیم
طفلان همه پیاده و دشمن سواره بود
...
به دوش، جسم دو دختر نبرده بودم و بردم
ز کینه سنگ ز شامی نخورده بودم و خوردم
به قتلگه به من و دخترت چه شد، دیدی
که زنده زنده کنارت نمرده بودم و مُردم

ز روی نیزه اشاره ندیده بودم و دیدم
نماز ظهر و سواره ندیده بودم و دیدم

نظرات