آمده‌ ام آبروی ریخته دو چکمه بر گردنم آویخته

آمده‌ ام آبروی ریخته دو چکمه بر گردنم آویخته

[ حاج علی انسانی ]
آمده‌ ام آبروی ریخته 
دو چکمه بر گردنم آویخته

حاجی‌ام اما نه چنان دیگران
نیّت من نیّتِ حجِ غِران

رو به منا کرده و تنها نیم
برادر و پسر دو قربانیم

مُحرم‌ مو آمده‌ام بر مطاف
تا که بگیرم از تو اذنِ طواف

گفت بیا، می زِ کف ما بگیر
سرِ خجالت زده بالا بگیر

دوری تو زِ ما گناه تو بود
بیا حسین چشم به راه تو بود

***

نظرات