گل خوش رنگ و بوی من حسین است بهشت آرزوی من حسین است مزن دم پیش من از لاله رویان که یار لاله رویِ من حسین است من آن مدّاح مست و سینه چاکم که ممدوحِ نکویِ من حسین است همه درگفتگوی این و آنند ولیکن گفتگوی من حسین است سخن بی پرده میگویم ز مستی می و جام و سبوی من حسین است چو مرغ حق که از حق میزند دم طنینِ های و هوی من حسین است از آن بر تربتش سایَم جبین را که عزّ و آبرویِ من حسین است همه بودند سرخوش و سرمست ساربان بود از همه خوشتر منتظر بود تا که شب بشود فکر انگشت بود و انگشتر سر فرصت همه پیاده شدند صید افتاده بود در دل دامی غارت پیکرش که پایان یافت آمدند عدّهای سوار نظام خواهرش روی تل زمین خورد و دم گودال از زمین برخواست گفت دست از محاسنش بکشید سرِ این سر برای چه دعواست گرچه با ضربههای پی در پی بارها روی خاک غلتیدست تا به امروز لحظهای این مرد پشت به آسمان نخوابیدست ای صبح امید یا اباعبدالله ای شاه شهید یا اباعبدالله در عالم دل مدح تو میفرماید قرآن مجید یا اباعبدالله