ما عاقبت به خیرِ ولای علی شدیم خورشید ما ز گوشهی ایوان برآمده افطار ما ز نان علی رنگ و بو گرفت آقای ما شبانه به پشت در آمده ماه خدا زیارت کرب و بلا خوش است خوشبخت آنکه در حرمِ دلبر آمده گریه بهشت ماست ز ما گریه را مگیر آخر بگو که چیزی از این بهتر آمده آن بنده ای که سر به هوا بود را نبین این بنده را ببین که چه با سر آمده درمان ما شکستهدلان با رقیه است چادر تکانده دارو و درمان درآمده بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز لطفا ببخش حال که اشکم درآمده