(خدا مادرم را، کجا میبرند؟ گمانم برای، شِفا میبرند منو سوگواری، منو خانهداری، خدا مادرم)۲ ببین با تو گوید، که بی من مرو تو باشی طبیبم، نگویی غریبم صدای تپشهای قلبم شنو ببین با تو گویم، حبیبم نرو تو باشی طبیبم، نگویی غریبم مرا هم ببر