عروسیه سینهزنا آماده شین میخوایم بریم زودتر پاشین تو گریهتون برا دوماد کِل بکِشین عروسی ولی دلا پریشونه دوماد روون به میدونه نمیدونم چرا عروس هراسونه گُل بریزید رو سر این جوونمرد الهی که دور شه ازش غم و درد برو ولی به جونِ زهرا برگرد دوباره امشب یه نوجوونِ خوش قد و بالا برای نیزه زدن به قاسم یه گوشه دعوا آه و واویلا عمو حسینم... تو بزمشون مهمونِ ناخونده اومد با هر چی بود دومادو زد یکی با نیزه میزد و یکی لگد به جای نُقل سنگ میریزن روی سرش اَمون زِ قلب مادرش، نزن تماشا میکنه برادرش به دورشن حرومیهای ناپاک بدن نگو یه تیکه پوست ولی چاک پاهاشو هِی میکِشه بر روی خاک کی دیده باشه یه نوجوون و هزارتا شمشیر زِ ظلم صیّاد نشسته خنجر به گردنِ شیر عمو حسینم... از بس خدا لختهی خون بر این تنه پُر از جراحت بدنه حرمله مونده کجا تیرو بزنه یکی نبود بگه که نامردای پست استخوناش همه شکست برید کنار بسه دیگه چشماشو بست بسه دیگه این که توون نداره به پیکرش یه ذرّه جون نداره آخه مگه مُرده اَمون نداره زِ سُمّ اسب قوم ستمگر لِه شده پیکر عمو تو خیمه میگه حسنجان ببخش برادر آه و واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا عمو حسینم... ارباب حسین تنگه دلم برات آقا باز کاسهشو آورد گدا ازت میخوام فقط براتِ کربلا ارباب حسین کِی میشه زائرت بشم منم مسافرت بشم بیام یه روز حرم مجاورت بشم یه وقتت آقا نگیری اشکو از ما یه وقت آقا ما رو نذاری تنها ما زندهایم از خاک پای زهرا تا کِی بشینم، برای دیدار توی خماری به جون زینب نگو که دیگه دوستم نداری غریبِ مادر...