آهوی زیبای حرم

آهوی زیبای حرم

[ حمیدرضا احمدی ]
آهوی زیبای حرم
فرزند مولای کرم

ای قاسم ای جان عمو
چشمت زدند این کوفیان

چشمت زدند این کوفیان
خورده به پهلوت سنان

(ای قاسم ای جان عمو)۴

افتادی از روی فَرس
گفتی به فریادم برَس

من آمدم دیگر عمو
ای قاسم ای جان عمو

افتادی از روی فَرس
گفتی به فریادم برَس

من آمدم دیگر عمو
ای قاسم ای جان عمو

کی شد حریفت این سپاه
خون گشته از تیغت به راه، ای یادگار مجتبی

أزرق به دستت شد هلاک
ده پهلوان هم سینه چاک، ای یارگار مجتبی

رفتی ز دستان حسین، ای راحت جان حسین
شیرین ز خونت کربلا ای یادگار مجتبی

آشنا بود آن صدای آشنایی که زدی
کربلا بیت الحسن شد با صدایی که زدی

خواهرم بیشتر از هر کسی خوشحال کرد
بانگ اِنّی قاسم ابن المجتبی‌ای که زدی

لشکری را ریختی آخر تنت را ریختند
کار دستت داد آخر ضربه‌هایی که زدی

استخوان‌ سینه‌ات می‌گفت: اینجایم عمو
خوب شد پیدا شدی با دست و پایی که زدی

ذرّه ذرّه چون علی اکبرم می‌بوسمت
این به جای بوسه‌های بر عبایی که زدی

سیزده تا سیزده تا نیزه بیرون می‌کشم
در ازای سینزده جام بلایی که زدی
****
بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا
تشنه‌ی آب فرات ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

نظرات