بمیریم برات

بمیریم برات

[ حمیدرضا احمدی ]
بمیریم برات، بمیریم برات (3)
جوونیم فدات، جوونیم فدات(3)
چه خوشگل لبات، چه خوشگل لبات(3)
یا اباعبدالله یا اباعبدالله

مثل مادر جوون مرده برات گریه می‌کنم
نبری یا ببری به کربلا گریه می‌کنم
من از اون موقعی که شنیدم آقا گفتید
انا قتیل العبرات گریه می‌کنم
گریه گریه می‌تونه حالمو بهتر کنه
خدا نسل گریه‌کن‌هات رو بیشتر بکنه(2)

شال از شونه‌ی مسیح انداخته
اندوه به دل ذبیح انداخته
جوری زلفت رو گرفته دستش
انگار پنجه تو ضریح انداخته

اولین زائر تو نیزه‌است
اولین خادم تو سنگه
سر چادرم اگه دعواست
سر پیراهن تو جنگه
آره تشنه موندی که چشمات تاره
قتلگاهت یا که نیزاره
چشمات تاره
دیره دست و پا نزن نفس گیره
آسمون چقدر شده تیره(2)

آه از روزگار زینب
بی تو دلخوشی نداره زینب
ای که دائما کنارم بودی
رفتی آخر از کنار زینب
زیر دست و پا رفتی
دست و پامو گم نمی‌کردم
چه کنم رقیه‌ات رو داداش
اگه سمت خیمه برگردم

حسین وااای، حسین وااای

دیشب که قاسم احلی من عسل گفت
خیلی دلم سوخت، من جا نمونم
امروز که اصغر لب تشنه فدا شد
گفتم که حتما منم می‌تونم
حالا نوبت منه عموجون
جونمو به دست بگیرم
یا با هم میریم به خیمه
یا کنار تو می‌میرم
چیزی به اون لحظه نمونده،پاشو برگردیم 
تا شمر برت نگردونده ،پاشو برگردیم 
پاشو برگردیم ، پاشو برگردیم (3)

تا دنیا دنیاست ، تا روز قیامت
هیشکی مثل تو مظلوم نمیشه
آروم تو گودال زخماتو شمردم
دیدم که اصلا تموم نمیشه
حالا با لبای خشک و خونی
می‌بینم که گرم ذکری
هی نگاه به خیمه کردی
چی شده عمو تو فکری
اینجا یه مرد پیدا نمیشه پاشو برگردیم 
ای وای تو دستاشون آتیشه پاشو برگردیم 
پاشو برگردیم ، پاشو برگردیم (3)

سرنیزه‌ها که میرن تو تن تو 
هم داغ داغن هم خیلی تیزن
تو تشنه‌ای و این بی‌رحما دارن 
دور تن تو هی آب می‌ریزن
داری با خدا عمو چی میگی
می‌زنی به هم لباتو
زنده‌ای هنوز آوردن
هم عمامه هم عباتو
تا راه خیمه بازه پاشو برگردیم
قبل از داغ نعل تازه پاشو برگردیم
پاشو برگردیم ، پاشو برگردیم (3)

نظرات