شمع شب تار حسین

شمع شب تار حسین

[ حمیدرضا احمدی ]
شمع شب تار حسین، تنها عزادار حسین
تا روز محشر زینب است، آن کوه صبر کربلا

نور دل خیرالنساء، تا روز محشر زینب است
مرغ شکسته بال و پر، تا به قیامت زینب است

تا به قیامت خون جگر، آن‌که دگر جان بر لب است
(تا روز محشر زینب است) ۲

دستش امیر سلسله، خورده کتک در قافله
دخت امیرالمومنین، آن اسوه‌ی حجب و حیا

آن وارث شیر خدا، دخت امیرالمؤمنین 
(همه بدانند زینب است) ۲

ویران ز او کاخ یزید، پیغمبر بر او مرید
آن عالم دریای دین، دخت امیرالمؤمنین

نذر جوان‌هایم حسین، ای دین و دنیایم حسین
قربانی آوردم ببین، نزد تو گردم روسفید

من هم شوم اُمِّ شهید، قربانی آوردم ببین
این دو فدای اصغرت، باید شوند نذر سرت

دار و ندارم شد همین، قربانی آوردم ببین

تا قلم لب بر مرکب می‌زند
بوسه بر جا پای زینب می‌زند
سوره‌ی زلزال باشد مدعی چون بر مهاد
زلزلة زلزالها وقت ورود زینب است

(یا زینب، یا زینب) ۴

نظرات