خوشحالم از اینکه مرا هم دوست داری هرگز نمیگویم مرا کم دوست داری خیلی زیاد از تو عنایت دیده نوکر از بَس مرا اِی باوفایم دوست داری من تازه فهمیدم چقدر از یار دورم اَمّا مرا باز اِی اِمامم! دوست داری گاهی ز تو دورم ولی گَهگاه نزدیک وَللّٰهه دَر وَصل و فراقَم دوست داری من از علی دَم میزنم تا زنده هستم از بَس که خاطرخواهِ اویَم دوست داری شاید مرا روزِ مبادا کار داری با تو قراری را که دارم دوست داری آیا مرا از یاورانت میشماری؟ آیا مرا خَطِّ مُقَدّم، دوست داری؟ جَدِّ غریبت با غلامان همنشین بود آری غلامت را مُسَلَّم دوست داری آقا دعا کن تا بمانم پای کارت تو ماندنم را زیرِ پرچم دوست داری خواهم برایت قطعه قطعه گردم آقا روزی که میبینی شهیدم دوست داری حرف از شهادت میکُشد ما را شنیدم وقتی ز مادر روضهخوانم دوست داری مادر تو را بِینِ در و دیوار خوانده فریادِ ما را بَهرِ این غم دوست داری