زمزمه سحر(1)

زمزمه سحر(1)

[ سید جواد ذبیحی ]
ای آنکه به هر خطر پناهی تو مرا
در ظلمت شب چراغ راهی تو مرا

یا نورِ امیدِ صبحِ اقبال منی
یا روشنیِ شامِ سیاهی تو مرا

با ذکر تو ای خدای عالم همه شب
در خانه‌ی خود بهشت دارم همه شب

تا بشکنم اندر رَهِ تو پای گناه
سر بر سر سجده‌ات گذارم همه شب

بخشنده‌تر از تو از کجا جویم باز
دست از تو و مهر تو نمی‌شویم باز

هر شب به دعای سحرت مشغولم
هر صبح همی ذکر تو می‌گویم باز

همگی در خط فرمان توایم
در خانه‌ی بخشش تو مهمان توایم

نظرات