از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟ من ماندهام و این همه ذلّت، به چه قیمت؟ از نعمت سرمایهی خود بهره نبردم سرمایهی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟ گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست ای دل تو بگو بردنِ لذّت، به چه قیمت؟ یکبار نگفتم به خودم، لحظهی غفلت آزرده شود حضرت حجّت به چه قیمت؟ از بس که نچرخیده زبانم به مناجات شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟ غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست رسوایی در روز قیامت، به چه قیمت؟ دلبسته ی دنیا شدم و ماحَصَلم سوخت رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟ درماندهام از معرفت حق که مرا هم با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟ مقصود، علی باشد و فردوس بهانه است بیروی علی، دیدنِ جنّت به چه قیمت؟ صد شُکر که در خیل مُحبّان حسینم خارج شوم از بزم محبّت به چه قیمت؟ در کوفه همه پشت به ارباب نمودند حیرتزدهام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟ از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم؟ غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟