چقدر تو حرف زدن مهربونی
435
1
- ذاکر: علی نجفی
- سبک: زمزمه
- موضوع: عبدالله بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1401
چقدر تو حرف زدن مهربونی
تو مثل بابام حسن مهربونی
تو مدینه به همه گفته بودم
بیشتر از همه با من مهربونی
عمو جون مثل بابام کریم میشم
واسه تو مدافع حریم میشم
نمیذارم تورو از من بگیرن
بدون تو من بازم یتیم میشم
نمیذارم کسی چپ نگات کنه
زبونش لال کسی بد صدات کنه
سفارش کرده بابام به مادرم
من و قاسمو باید فدات کنه
شمر لعنتی برو پا پس بکش
از تنِ عزیز زهرا دست بکش
عمو جون من جلوشونو میگیرم
قربونت بشم یکم نفس بکش
افتاده بود تو بغل عمو
گفت اومدم که مشکلارو حل کنم
تا به حرفای بابام عمل کنم
دستم از تنم جدا شده عمو
چجوری حالا تورو بغل کنم
گفته بودم خودمو نشون میدم
پاش بیوفته واسهی تو خون میدم
عاقبت بخیر شدن همینه که
من دارم تو بغل تو جون میدم
***
بگو چیکار کنم، بگو کجا برم
دامن چه کسی رو بگیرم
که تو صحنت بمیرم
أَيُّهَا الْعَزيز ببین دستام خالیه
یه کاری بکن تو چشمام خشک سالیه
قحطی اومده به محصول و آخر منم
ذلیل اومدم، پیشت زانو میزنم
حسین، واااای
تو مثل بابام حسن مهربونی
تو مدینه به همه گفته بودم
بیشتر از همه با من مهربونی
عمو جون مثل بابام کریم میشم
واسه تو مدافع حریم میشم
نمیذارم تورو از من بگیرن
بدون تو من بازم یتیم میشم
نمیذارم کسی چپ نگات کنه
زبونش لال کسی بد صدات کنه
سفارش کرده بابام به مادرم
من و قاسمو باید فدات کنه
شمر لعنتی برو پا پس بکش
از تنِ عزیز زهرا دست بکش
عمو جون من جلوشونو میگیرم
قربونت بشم یکم نفس بکش
افتاده بود تو بغل عمو
گفت اومدم که مشکلارو حل کنم
تا به حرفای بابام عمل کنم
دستم از تنم جدا شده عمو
چجوری حالا تورو بغل کنم
گفته بودم خودمو نشون میدم
پاش بیوفته واسهی تو خون میدم
عاقبت بخیر شدن همینه که
من دارم تو بغل تو جون میدم
***
بگو چیکار کنم، بگو کجا برم
دامن چه کسی رو بگیرم
که تو صحنت بمیرم
أَيُّهَا الْعَزيز ببین دستام خالیه
یه کاری بکن تو چشمام خشک سالیه
قحطی اومده به محصول و آخر منم
ذلیل اومدم، پیشت زانو میزنم
حسین، واااای
نظرات
نظری وجود ندارد !