زیر نور ماه میگم صلی علی اباعبدالله

زیر نور ماه میگم صلی علی اباعبدالله

[ علی نجفی ]
زیر نور ماه
می‌گم صلی علی اباعبدلله

لعنت به دنیایی که کارمو به جایی انداخت
گریه می‌کنم از اینکه بین ما جدایی انداخت
 
من دلم برات تنگه پسرعمو 
کوفه هشر نیرنگه پسرعمو

اینجا صحبت مهمونی دیگه نیست 
اینجا صحبت جنگه پسرعمو

از حال می‌برن 
مهمونو اینا ته گودال می‌برن

خیرات می‌کنن 
رو خاکا مقتل الاعضات می‌کنن
 
برگرد یا حسین 

توی این پرتگاه وصیت کردم 
نیا اباعبدلله

روی دارالعماره گریه می‌کنم به حالت 
من نگرانم از اینکه میای با اهل و عیالت 

کوفه شهر آزاره پسرعمو 
شمر و حرمله داره پسرعمو 

چهار هزارتا تیرانداز آماده‌ی
 قامت علمداره پسر عمو

پیرت می‌کنن 
با داغ جوون زمین گیرت می‌کنن 

راحت می‌زنن 
سه شعبه به گلوی شش ماهه‌ات می‌زنن

(برگرد یا حسین )۳

مشکل این راه 
رقیه جان و نیار اباعبدلله
 
کاش جای تو عزیزم پیرهنم بره به غارت
 جای دختر سه سالت دخترم بره اسارت

کارم آه و افسوسه 
بد تر از یه کابوسه پسرعمو 

از غروب عاشورا دیگه ببر 
روضه‌های ناموست پسرعمو

دشوار می‌برن 
مخدرات و کوچه و بازار می‌برن 

بی یار می‌برن
عقیله رو به مجلس اغیار می‌برن

نظرات