نمیدونم چرا دلم آشوبه دل نگرون حال بچههاتم فکر نکنی که زینبت بریده تا آخر دنیا داداش باهاتم یه یاعلی بگو رو پا بلندشو دشت و سر یزیدیا خراب کن اصلا همین شبی بزن به میدون اصلاً داداش روی منم حساب کن چادرمو دور کمر میبندم خودم دفاع از حرم میکنم غصّه نخور هرکی بیاد این طرف با ذوالفقار پاشو قلم میکنم نمیدونم چرا دلم گرفته بیا باهم یه ذرّه صحبت کنیم به یاد روزای خوب مدینه با همدیگه امشب و خلوت کنیم یادمه شرط ازدواجم بودی گفتم محاله از حسین جداشم حتی اگه یه روز بیاد که با او مجبور بشم راهی کربلاشم قرار نبود تنهایی جایی بری قرار نبود که من تنها بمونم تو روی نیزهها سفر میکنی منم با این نامحرما بمونم از این به بعد خواب به چشام نمیاد از این به بعد با غصّهها مانوسم نیّتم اینه امشب و حسین جان زیر گلوتو هی تا صبح ببوسم