نبین توی خرابههام آسمونا جایِ منه من دخترِ شاهم و دنیا واسه بابایِ منه نبین الان گرسنمه عالم روزی خورَمه (دخترِ شامی من مَلَک مراقبِ چادرمه)۲ دستی به جز ابالفضل سه ساله آزگاره رخصتِ شونه کردنِ مویِ منو نداره اما آتیشِ خیمه دور دید چشه عمومو غروبِ روزِ عاشورا اگر سوزونده مومو (بابا کجا بودی مو داشتم تا کَمَرم کجا بودی دستش بود زیرِ سرم مثلِ پروانهها میگشت دور و بَرَم کجا بودی؟)۲ (وای وای...)۸ نبین میخوابم رو زمین رو پَرِ قو بوده سَرم (هنوز تو گوشمه صدا لالاییِ بردارم)۲ نبین زبونم میگیره اون روزارو میدیدی کاش شیرین زبونیِ منو تو دخترا کسی نداشت یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم اسم داداشامو رویِ ستارهها میذاشتم اما الان یه ماهه رو نیزهها نشستن وقتی که میزدن منو چشاشونو میبستن کجا بودید غمی این قافله نداشت کجا بودید پاهام آبله نداشت رویِ دستام جایِ سلسله نداشت کجا بودید (وای وای ...)۸ نبین گوشم پاره شده، بدونه گوشواره نبود یادش بخیر اُمالبنین، گوشوارمو خریده بود چشام سیاهی میره و چند روزه دشوار میبینم تو روبهروم نشستی اما تورو هم تار میبینم یه شب میونه صحرا افتادم از رو ناقه از قافله جا مونده بودم زَجر اومد سراغم بسه دیگه نمیخوام یادم بیوفته اون شب منم برم داره صدام میکنه عمه زینب برو دختر خوش باشی روز و شبُ برو دختر بازی کن با رفیقات برو دختر نگهداره باباتو خدا برات