نبین توی خرابه‌هام آسمونا جای منه

نبین توی خرابه‌هام آسمونا جای منه

[ امیر طلاجوران ]
(نبین توی خرابه‌هام، آسمونا جای منه)۲
(من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه)۲

(نبین الان گرسنمه، عالم روزی خورمه)۲
(دختر شامی من مَلَک مراقب چادرمه)۲

دستی به جز اباالفضل، سه ساله آزگاره
رخصت شونه کردنه موی من و نداره

امّا آتیش خیمه، دور دید چشم عموم و
غروب روز عاشورا، اگر سوزونده موم و

(کجا بودی مو داشتم تا کمرم؟
کجا بودی دستش بود زیر سرم؟)۲
مثل پروانه‌ها می‌گشت دور و برم
...
حالا اومدی؟ حالا که دیگه رقیّه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی؟
عمّو عبّاس و نیاوردی چرا تنها اومدی؟

حالا اومدی؟ خوابن حالا که تمام دخترای شام اومدی
اومدحالا که نمی‌تونم بگم اومد بابام اومدی؟
حالا که سفید شد از نبودنت مو‌هام اومدی؟

موم و گرفت، 
حرمله بزور النگوم و گرفت

بد زدنم،
جای سالم ندارم رو بدنم

سنگینه مشتشون، مونده روی صورتم جا انگشتشون
(همه می‌زدن من و زجرم پشتشون)۲

دل‌گیرن دخترات، عمّو نازم می‌کرده با احتیاط
(چی بگم بابا از نامردا برات؟)۲
....
در شام، شامِ دختر تو تازیانه بود
عمّه تمام خرج سفر را حساب کرد

نظرات