حسن مولا، حسن مولا... شرح دیوانگیام رد شده از هر سخنی هر که در دهر پِی نام و نشان است علنی شهرهی شهر شده سینه زنت از بس خواند اهل عالم به خدا من حسنیام حسنی جانم حسن، جانانم حسن روح من و ریحانم حسن نوکر دربار تو هستم سنه قوربانم حسن حسن مولا،حسن مولا.. من اگر بهر حسین بن علی سینه زنم گریه گر میکند این پیرهنم روی تنم به روی سینهی من حک شده با خط درشت من حسینی شدهی دست امام حسنم شاهم حسن، دلخواهم حسن ای قمر و ای ماهم حسن نوکرم و کرب و بلامو زِ تو میخواهم حسن حسن مولا، حسن مولا..