(مولانا حسن، مولانا حسن ...) طلحه بدجوری شده آشفته داره سکته میکنه میافته وقتیکه حسن میتازه حیدر مطمئنم به حسینش گفته صد به زین بَهبَه، میزنه کمین بَهبَه داداشت حسن چه میکنه ببین بَهبَه میبینی حالا قطع بر یقین بابا شتر اون زن میخوره زمین بابا اینقده دلیره، دشمنو کرده خیره نحوهی جنگیدنش خدایی بینظیره داره هِی نشون میده که اومده به میدون انتقام سیلیِ فاطمه رو بگیره (مولانا حسن، مولانا حسن ...)
خیلی عالیه ارومت میکنه این شور