عمّه حالمو ببین، ببین دلم لبریزِ آهه دستِ من تو دستِ تو، اما دلم تو قتلگاهه از تو این سینهی تنگم قلبِ خوشحالو گرفته نالهی مادربزرگم کل گودالو گرفته نمیتونم ببینمش غریب و بیلشکر میخوام برم بِدم به راهش سر فدا بشم مثل برادر نمیتونم باید برم تا که بشم یارش باید خودم بشم طرفدارش باید بشم سربازِ آخر بدون اون نمیتونم، عموجونم عموجونم... **** من باید فدا بشم اینه فقط ختم کلامم عمّهجون ببین یه لشکر ریخته سرِ امامم من نمیتونم بمونم از فراق اشک بریزم اون کیه میخواد بشینه رویِ سینه عزیزم تورو جانِ زهرا بذار برم فدایی شم تو آغوشش کربوبلایی شم نذار امیدم ناامید شه میرم تا که بوی مدینه رو بگیره گودال نمیذارم میونِ این جمع جات عموی من تنها شهید شه نگاهش درد و درمونم، عموجونم عموجونم... **** با هزار زحمت رسوندم خودمو، اگر چه دیره اومدم نشون بدم طفلِ حسن یه بچهشیره اومدم مثلِ اباالفضل دستمو بدم به راهت من بمیرم چقَدَر خونیه صورتِ ماهت نمیذارم بگن حسین غریب و بییاره بدون لشکر و علمداره مونده دیگه بیکس و تنها عموجونم خدا تورو برام نگهداره عبدالله و جونش خریداره درد و بلایِ تورو یکجا فدای تو سر و جونم، عموجونم عموجونم...