سعید خرازی

سپاه کوفه را چنین رسم بود

1557
8
سپاه کوفه را، چنین رسم بود
تیر کسی که به هدف می‌نشست
تیر فرو رفته‌ی در بدن را
پیش نگاه خواهرش، می‌شکست


محاسنش کشیده میشد به خاک
به سوی خیمه، دیده‌ی شاه بود
نیزه و تیر و سنگ، هر که می‌زد
به قصد قربة الی الله بود


دست یکی برد به پیراهنش
کشید و خون زخم‌ها تازه شد
به قصد رفت و آمد از پیکرش
نعل تمام اسب‌ها تازه شد


من که ندیده هیچکس، سایه‌ام
غیر محارم، نشنیده صدام
خیز و ببین که از بد روزگار
با عمر سعد شدم هم کلام


به شمر قبل رسیدن به شام، گفتم من
که از محله‌ی خلوت تری ببر ما را
بها به خواسته‌ی من نداد و ما را برد
درست از وسط معبر یهودی‌ها

خاطرت آسوده که نگذاشتم
کسی کند به دخترانت نگاه
نگاه شامیان ولی فرق داشت
به مادرم فاطمه و قتلگاه

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش