وقتی از خاک تو شفا برسد
5073
20
- ذاکر: علی کرمی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: هیئت هفتگی
- سال: 1403
وقتی از خاک تو شفا برسد
گر نگاهی کنی چهها برسد
لحظهی احتضار منتظریم
قدمت روی چشمها برسد
دست ما را بگیر تا شاید
پای ما هم به کربلا برسد
(دست من گیر که این دست همان است که من
سالها از غم تو بر سر و بر سینه زدم)
ما ز دست فراق خسته شدیم
یک نفر هم به داد ما برسد
همه شبهای جمعه منتظرم
به حرم صاحب عزا برسد
ذکر میگفتی و سنان نگذاشت
تا به گوش همه صدا برسد
(نفسش را عجیب بند آورد
نیزهای که سنان به پهلو زد
آنقدر تشنه بود لبهایش
دم آخر به شمر هم...)
*****
پیکرش که جدا جدا میشد
کار زینب خدا خدا میشد
کاش قبل از رسیدن زینب
شمر از روی سینه پا میشد
پیکرش را که پشت و رو کردند
زخمها تازه داشت وا میشد
مثل دل کندن حرم با او
سر مگر از تنش جدا میشد
*****
با تیزی چکمه به اطراف تنش زد
بالای ده ضربه فقط بر گردنش زد
گر نگاهی کنی چهها برسد
لحظهی احتضار منتظریم
قدمت روی چشمها برسد
دست ما را بگیر تا شاید
پای ما هم به کربلا برسد
(دست من گیر که این دست همان است که من
سالها از غم تو بر سر و بر سینه زدم)
ما ز دست فراق خسته شدیم
یک نفر هم به داد ما برسد
همه شبهای جمعه منتظرم
به حرم صاحب عزا برسد
ذکر میگفتی و سنان نگذاشت
تا به گوش همه صدا برسد
(نفسش را عجیب بند آورد
نیزهای که سنان به پهلو زد
آنقدر تشنه بود لبهایش
دم آخر به شمر هم...)
*****
پیکرش که جدا جدا میشد
کار زینب خدا خدا میشد
کاش قبل از رسیدن زینب
شمر از روی سینه پا میشد
پیکرش را که پشت و رو کردند
زخمها تازه داشت وا میشد
مثل دل کندن حرم با او
سر مگر از تنش جدا میشد
*****
با تیزی چکمه به اطراف تنش زد
بالای ده ضربه فقط بر گردنش زد
نظرات
نظری وجود ندارد !