تنهایمو بر من یک دوست نمانده

تنهایمو بر من یک دوست نمانده

[ محمدرضا میرزاخانی ]
تنهایم و بر من یک دوست نمانده
از فاطمه‌ی من جز پوست نمانده

******

فکر نمی‌کردم یه روز اینقدر زیاد شه غربت من
ببینم تو اشک می‌ریزی، می‌ریزه رو صورت من

گریه داری گریه کم کن جان مولا
سرتو پایین بیار که دست من بالا نمیاد

دارم میرم، لاله‌ها عمرشون به دنیا نیست
تو دنیا دیگه جای زهرا نیست
گریه برا عمر کمم کن

حلالم کن، چند وقتیه که زحمتت دادم
کبود شدم تو بستر افتادم
یکم دیگه تحملم کن

جوون بودم، حالا پیرم
حلالم کن، دارم میرم

******

تو بین کوچه شکستی علی حلال کند؟

******

آینه بودی یک‌باره ترک خوردی تو
من بمیرم سر من بود کتک خوردی تو

******

یاد داری شب عروسی‌مان
عرش را گلفروش من کردی
من که یادم نمی‌رود که خودت
گوشواره به گوش من کردی

همه‌ی صورتم اذیت شد
راه را که بست در کوچه
جان این بچه‌ها حلالم کن
گوشواره شکست در کوچه

ای امام مدینه حیف از تو
که مغیره به تو سلام کند
راستی ای حبیبه اسما کو؟
رفته تابوت را تمام کند

پیش از این‌ها خریده بود علی
تخته چوبی برای گهواره
از بد روزگار ورق برگشت
ساخت تابوت جای گهواره

******

چجوری من پرمو بلند کنم؟
از زمین من سرمو بلند کنم
توی کوچه زدنت روم نمیشه
پیش مردم سرمو بلند کنم

یکی نبود بگه نزن به زهرا، به زهرا به زهرا
طاقت نداره همسرم واویلا، واویلا واویلا 

کار دنیا رو می‌بینی فاطمه
چجوری با من و تو تا می‌کنه
تا میایم یکم با هم حرف بزنیم
زخمای تنت دهن وا میکنه

***

بانو تو را برای رضای خدا زدند
تا آمدم به خویش تو را بی‌هوا زدند
یک شهر در مقابل چشمم تو را زدند
این غم کجا بَرَم که تو را مردها زدند
این داغ‌ها روایتِ افسوسِ حیدر است
یک تن نگفت فاطمه ناموس حیدر است

هیزم و آتش و کابوس عجب بد دردی‌ست
ضربِ نامَحرم و ناموس عجب بدر دردی‌ست

******

قنفذ از راه از آن لحظه که آمد میزد
تازه می‌کرد نفس را و مجدد میزد
وای از دستِ مغیره چقدر بد میزد
جای هرکس که در آن روز نمیزد، میزد

******

مغیره بازویم از ضرب تازیانه شکست
که وقت مرگ هنوز آن اثر به دستم بود

نظر به دست علی دوختند خلق ولی
در آن میانه علی را نظر به دستم بود

نمی‌گذاشتم او را کشان کشان ببرند
دوباره دامن مولا اگر به دستم بود

******

 دستی اگر شکست برای علی شکست
بالی اگر گسست برای علی گسست

من مست مرتضایم و یادم نمانده است
اصلاً کدام دست برای علی شکست

******

این غم کجا برم که تو را مردها زدند

******

غم همین بس که مغیره به علی می‌خندد
آن غلافی که تو را زد....

******

آه دستت بشکنه
اون‌که داری می‌زنی ناموس منه

******

آره مردی که زنش جواب میشه
سقف خونه‌ش رو سرش خراب میشه
یه لباس نمونده اندازه‌ش کنه
داره زهرا ذره ذره آب میشه

******

در سوخته باغ ما دگر سر نزنید
این خانه‌ی آتش زده را در نزنید
از ما که گذشت مادری را دیگر
در خانه به پیش چشم دختر نزنید

نظرات