علی کرمی

هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد

9926
15
هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اول عمرش هوای دردسر کرد

من به کسی از گریه‌ام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سرخم باخبر کرد

حتماً سرم را روی پایش می‌گذارم
روزی اگر از کوچه‌ی ما هم گذر کرد

هر چه که من کم‌تر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد

این‌بار هم دیر آمدم روضه، ولیکن
مثل همیشه چشم من را زود تر کرد

اینجا ادای گریه را هم می‌پذیرند
هر کس نشد مهموم در روضه ضرر کرد

هرچند ما را عشق او دیوانه کرده
عشق علی اکبرش دیوانه‌تر کرد

جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
یک لشکر از روی گل باغش گذر کرد

با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ
کاری که با پهلوی زهرا، میخ در کرد

می‌ریخت بیرون از دهانش خون لخته
حال پسر، حال پدر را محتضر کرد

بالای جسم اکبر خود، داد می‌زد
زینب که آمد، کار او را سخت‌تر کرد
****
چجوری اینجا رسوندی خودتو
نبینم که زانوهات رو زمینن

پاشو خواهر اینجا که جای تو نیست
پاشو نامحرما دورت ...

مثل مرواریدی که تو صدفه
حتی خورشیدم تو رو ندیده بود

تو رو دختر علی می‌شناسنت
حتی اسمت هم کسی نشنیده بود

پاشو خواهر به کجا کشیده کارمون حالا
روی خاکا می‌بینم گوهرمو

باید از چشمای شوم دشمنم
با عبا بپوشونم خواهرمو

برو خیمه داره آبروم میره
تو اگه اینجا باشی نمی‌تونم

نگران علی اکبرم نباش
هرجوری شده برش می‌گردونم

کارم اینجا یکمی طول می‌کشه
آخه احترام داره مؤذن حرم

هر یه تیکه‌ای که بر می‌دارم
می‌بوسم بعد می‌چینم کنار هم

چجوری اکبرمو بلند کنم
پسر پرپرمو بلند کنم

پای خواهرم به اینجا وا شده
روم نمیشه سرمو بلند کنم
****
بنا نبود که آتش به باغ ما بزند
پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند

پسر بزرگ نکردم جدا جدا گردد
به گوشه گوشه‌ی صحرا هِجا هِجا گردد

پسر بزرگ نکردم که پیش چشم عدو
به سوی خیمه برم جسم نامرتب او

پگو چکار کنم کم شدی زیاد شوی؟
مرید مادر من قبله‌ی مراد شدی

گرفت بر جگر من شرار سوختنت
کریم من، وَسِعَت کُلِ شَیء گشته تنت

به صورت تو رسیدم به صورت افتادم
****
چه ریخت و پاشی شد
شبیه شدی به برگای پائیز

چه ریخت و پاشی شد
به خیمه اومدی ولی ریزریز
****
ارباً اربا تنتو رو خاک صحرا دیدم
خدا می‌دونه که تا بزرگ بشی خمیدم
از خیمه تا بدنت با زانوهام رسیدم

(چشم خورد انگار قد و بالات
خندیدن به اشک بابات)۲

قطعه قطعه پیکر برگشت
اکبر رفت و اصغر برگشت
****
اینکه داغتو رو قلبم بزارن کافی بود
اینجوری کشتنت دیگه چی بود

بدنی ازت نمونده خاک کنم
آخه قیچی قیچی کردن تنتو

قطعه قطعه پیکر برگشت
اکبر رفت و اصغر برگشت
****
علی چشمتو باز کن
پسرش را عمر سعد نشانم داده

طعنه‌هایش به خمیده شدنم منجر شد
بغلت کردم و یکباره تنت ریخت زمین
چشم بر هم نزده دشت پر از اکبر شد
****
(بالای نعش تو پسرم می‌خورم زمین)۲
آتش گرفته جگرم می‌خورم زمین

مویم سپید گشته اینچنین قد کشیده‌ای
حق دارم ای پسرم، پدرم می‌خورم زمین

دست خودم نبود که با زانو آمدم
پیچید درد در کمرم می‌خورم زمین

(امروز روز جشن زمین خوردن من است)۲
کف می‌زنن دور و برم می‌خورم زمین

حسین، حسین، حسین

آقای من...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش