همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن

همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن

[ حجت الاسلام یونس سمیعی ]
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن
سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن

گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن

نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت
ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن

بعد از این خوب‌تر است جای صفاتی مثل
سفره‌دار و پدر جود و کرم گفت حسن 

زائری در وسط صحن غریب الغربا
دید تا گنبد زیبای حرم, گفت حسن

قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه
خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن

نظرات