ما زمینیان به شما آسمان سلام مولای دلشکسته امام زمان سلام این روزها هزار و دو چندان شکستهای حالا کجای روضه بابا نشستهای رخت سیاه داغ پدر کردهای تنت قربان ریشه های نخ شال گردنت آماده میکنی کفن و تربت و لحد مرد سیاه پوش، خدا صبرتان دهد گویا دوباره بیکس و بی یار وخستهای این روزها کنار دو بستر نشستهای انگار غصه دار جراحات سینهای گاهی به سامرایی و گاهی مدینهای یک بار فکر زهر و دل پر شرارهای یک بار فکر واقعه گوشوارهای با این که بر سرِ پدرِ دیده بسته ای اما به یاد مادر پهلو شکسته ای آن مادری که بال و پرش درد می کند هم کتف و شانه هم کمرش درد می کند هم بین خانه گفت و شنودش اشاره شد هم آسمان روسریش پر ستاره شد دو ماه و نیم کار حسن مو شکافی و دو ماه و نیم بازوی مادر غلافی و