منم آن گناهکاری که به سوی تو دوان است

منم آن گناهکاری که به سوی تو دوان است

[ حاج مهدی سلحشور ]
منم آن گناهکاری که به سوی تو دوان است
تویی آن بزرگواری که کریم و مهربان است

تو همیشه در فرازی، تویی آن گدانوازی
که در اوج بی‌نیازی، نگران بندگان است

به شب سیاه نوری، برسان پل عبوری
که دلم برای دوری زِ گناه ناتوان است

تو اگر مرا برانی درِ دیگری نکوبم
که به غیر آستانت همه‌ جا پُر از زیان است

همه عمر جز تو یا ربّ چه کسی رفیق من بود؟
تو امان من نباشی، چه کسی مرا امان است؟

تو خدای مرتضایی، تو همیشه باوفایی
به گدای بی‌نوایی که ضعیف و ناتوان است

برو ای گدای مسکین درِ خانه‌ی علی زن
که امیر با خدا در نجفش هم‌آشیان است

بگذار جای کعبه سر خود به پای حیدر
تو اگر بهشت خواهی نجفِ علی جنان است

خوشم این‌‌که خاک پای پسرِ ابوترابم
همه عمر سایه‌بانم عَلم حسین جان است

به فدای آن شهیدی که نخورده آب و جان داد
زِ غمش هنوز زهرا شب جمعه روضه‌خوان است

پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد
اثرات خنجرِ شمر، روی حنجرت عَیان است

پسرم مگر به دشمن تو به غیر حق چه گفتی؟
که جواب حرف حقّت نوک نیزه‌ی سَنان است

پسرم کسی در عالَم کفن تو را ندارد
کفن تو خاک بوده، کفن تو بی‌کران است

به‌خدا عطش دلیل تَرَک لبت نبوده
تَرَک لبت برای ضربات خِیزران است
****
ضربت چوب و گلِ چیده کجا!
بزم عیش و سرِ بُبریده کجا!
طعنه و زینبِ غم‌دیده کجا!
خیزران و لب خشکیده کجا!

گلِ بی‌خار کجا خار کجا!
زینب و مجلس اغیار کجا!

اهل‌بیت نبی و شام خراب!
دختر فاطمه و بزم شراب!
جگر شیعه کباب است کباب
ای فَلک شرم کن از روز حساب

غم به دندان، جگر خویش گزید
بوسه‌گاه نبی و چوبِ یزید

من که در مُلک خدا بانویم
من که نادیده مَلک هم مویم
آستین گشته نقابِ رویم
گشته هم‌رنگ سرت گیسویم
****
ای وای می‌باره آسمونا برای زینب
ولی بزرگه خدای زینب

این روزا بی‌پناهیش بدجوری میشه احساس 
چقدر تو این غریبی خالیه جای عباس

ای وای زینب جاش که تو صحرا نیست
حقّ زینب، بَدیِ دنیا نیست
هیچ کس مِثلش غریب و تنها نیست

ای وای ای وای، حسین جانم...

زینب همش تو این بیابون فکر حسینه 
به روی لب‌هاش ذکر حسینه

حسین حسینِ عطشان، ای غرقِ خونِ عریان
رو نیزه‌ها نگاهت می‌بَره از تنم جان

آه از گودال که غرق شمشیر شد
سر رسیدم ولی دیدم دیر شد
از اون ساعت، زینبِ تو پیر شد

ای وای ای وای، حسین جانم...

نظرات