تاب درد دوریات ای ماه پنهان مشکل است درد وقتی بگذرد از حدِّ درمان مشکل است من که عمری دادهام افسار خود را دست نفْس وایِ من، دیگر گریز از بند شیطان، مشکل است نارفیقان خُرده میگیرند بر این انتظار طاقت زخم زبان هرچند آسان، مشکل است اینکه جمعه عصرها از طعنهگویان بشنوی باز هم یوسف نمیآید به کنعان، مشکل است ما در این شبها مراعات شما را میکنیم چونکه خیلی روضهی شام غریبان مشکل است پاسداری از تن بیمار زینالعابدین در کنار داغ سنگین شهیدان مشکل است چند ساعت میشود سالار زینب رفته است بودن او در کنار جسم عریان، مشکل است در میان خیمههای سوخته دلداریِ کودکانِ تشنه و گیسو پریشان مشکل است در شب تاریک میدانی برای بچهها راه رفتن بر روی خار مغیلان مشکل است؟ امشب از اهل حرم گویا دو دختر گم شدند آه پیدا کردنش در این بیابان مشکل است **** حسین جان ای آبروی دو عالم تنت بیسر مانده بر دل صحرا سرت گشته روی نیزهی اعدا **** بس کن رباب حال تو بهتر نمیشود این گریهها برای تو اصغر نمیشود بس کن رباب حرمله بیدار میشود