روز الست تا که بنا شد بنای عرش

روز الست تا که بنا شد بنای عرش

[ حاج جواد حیدری ]
روز الست تا که بنا شد بنای عرش
پیچیده تا به روز قیامت صدای اشک

فرموده است حضرت حق، خون‌بها منم 
بالاتر از بهشت بُوَد خون‌بهای اشک 

وقتی حسین کشته‌ی اشک است، می‌شود 
با افتخار جان دو عالم فدای اشک

از برکت دعای خطاپوش فاطمه
بخشیده می‌شویم همین ابتدای اشک

مانند عاشقان حقیقی به هوش باش
جز اشک را طلب نکنید در ازای اشک 

از آدم و شعیب و مسیحا سؤال کن 
سیل رسالت همه‌شان ماجرای اشک

درد عیان و زخم نهان را دوا کند
چون تربت است حاصل دارالشّفای اشک

وقتی نیست بر جگرت داغ کربلا
شبهه نساز به چون و چرای اشک

باید مس وجود خودم را طلا کنم
آن هم به لطف معجزه‌ی کیمیای اشک

در نامه‌ام عبادت مقبولِ حق که نیست
بر طاعتی امید ندارم سوای اشک

ما تحت قبِّه‌ایم به هنگام روضه‌ها
حاجات ما روا شده در لابه‌لای اشک

از بس که قیمتی‌ست برایش گریستن 
باید که اشک ناب بریزیم پای اشک 

حتّی ملائکه همه با شوق می‌رسند
تا بشنوند در حرم او صدای اشک

اُمُّ البکاء هر دو جهان است فاطمه
میراث دار او شده‌ام در سرای اشک

زخمی شده‌ست پلک امام رئوف ما
چشمش شده برای همه رهنمای اشک

گر سوز مهدی‌ات به دل ما اثر کند
جاری شود زِ دیده‌ی ما خون به جای اشک

کامل شود حقیقت گریه که عاقبت
بی‌سر شوم به لُجّه‌ی خون، انتهای اشک

نظرات